یکی از نکاتی که در متون هنرجوهای تازه کار به وفور دیده میشود، نداشتن قالبی واحد و یا منسجم است.متن می تواند در قالب داستان، شعر، مقاله، خاطره و … نوشته شود. هر کدام از اینها قواعد خود را دارند و درجای خاص به کار میرود. مثلاً نویسنده نمیتواند یک مقاله علمی را به سبک داستان و یا شعر بنویسد. انتخاب قالب مناسب، بر اساس کارایی متن و محتوای آن صورت میگیرد.بسیاری از افرادی که به تازگی داستان نویسی را شروع کردهاند، داستان را به سبک خاطره مینویسند. اصلیترین دلیل این مسئله آن است که این افراد، کار خود را با خاطرهنویسی شروع کردهاند و به دلیل آموزش نادرست نمیتوانند به درستی متن را در قالب داستان و با قواعد و اصول آن بنویسند.
در نوشته این افراد میتوان به صورت مکرر دید که متن از داستان به خاطره و از #خاطره به داستان تبدیل می شود.
گاهی افراد برای جملات در داستان خود دنبال #قافیه می گردند ! آنها فکر می کنند با آهنگین شدن جملات متن زیباتری خواهند داشت در حالی که این کار داستان را نابود میکند.
اما چگونه میتوان این مشکل را حل کرد؟
راه حل این مشکل بسیار ساده، اما زمانبر است.
در مرحله اول نویسنده باید با انواع مختلف متون آشنا باشد. داستان، شعر، مقاله، خاطره و یا هر متن دیگری را بشناسد و فرق آنها را با هم به خوبی بداند و این کار، مستلزم آموزشی دقیق و حرفهای است.
پس از اینکه فرد با قالب های گوناگون و تفاوت آنها آشنا شد، باید تمرین کند. تمرین به معنای نوشتن یک، دو و یا چند داستان نیست؛ نویسنده باید بنویسد و بنویسد و بنویسد.
با هر بار نوشتن، یک قدم جلوتر می رود و میتواند متنی بهتر داشته باشد.نکته مهم اینجاست که این راه #پایان ندارد و هر چه بیشتر #تمرین کنیم، میتوانیم بهتر بنویسیم.